انقلابيون بايد ديوانه باشند
عدالت عدالت

مصاحبه با دکتر سعيد شهابی در مورد جنبش خلق در بحرين، انتفاضه عربی و ضد انقلاب
سعيد شهابی يکی از سرسخت‌ترين مخالفين رژيم خودکامه بحرين است. او که سردبير روزنامه اپوزيسيون "العالم" می‌باشد روز ۲۶ جون ۲۰۱۱ غياباً در بحرين به حبس ابد محکوم گرديد.


منبع: دنيای جوان


 

 

 
 
 

س: جنبش خلق در بحرين دارای چه موقعيتی  در روندکلی انتفاضه عربی است؟


ج: تئوری من اين است که يا تمامی انقلابات عربی پيروز خواهند شد و يا همه آنها با شکست روبرو خواهند گرديد. اينکه انقلابی پيروز شود و انقلاب ديگر به شکست بيانجامد، به نظر من محتمل نيست.  مخالفين انقلابات عربی نيز با يکديگر همکاری دارند. ضدانقلاب در مصر، تونس و يمن همه مساعی خود را بکار می‌بندد تا روند انقلابی را کاناليزه کرده و يا بطور کامل متوقف سازد. هيچ‌يک از اين انقلابات تاکنون به پايان نرسيده است.
 
س: اين تئوری جالبی است. دخالت نظامی امپرياليستی در ليبی را مطمئناً نمی‌توان جزو انقلابات عربی محسوب کرد، مگر اينکه تجاوز آنگلوآمريکائی به عراق در سال ۲۰۰۳ را آغاز تحول عربی بدانيم. در اين رابطه بايد وقايع سوريه را چگونه تعبير کرد؟


ج: مسئله سوريه يک مسئله بسيار غامضی است. سوريه نه تنها يک هم‌پيمانان بسيار نزديک ايران است، بلکه هم‌پيمان کليه نيروهای ضد صهيونيست منطقه می‌باشد. حماس، حزب‌اله، جبهه خلق برای آزادی فلسطين PFLP، همه از طرف دمشق مورد پشتيبانی قرار می‌گيرند. آنها نمی‌توانند خواستار سقوط رژيم بعث در سوريه باشند. همينطور شورشيان يمن، زيرا که علی‌محمد، رئيس جمهور سابق يمن جنوبی در مهاجرت در دمشق زندگی می‌کند. از طرف ديگر خلق سوريه نيز حق دارد دمکراسی طلب کند و برای آن مبارزه نمايد. ولی وقتی می‌بينيم سفير آمريکا در سوريه نيروهای شورشی را مورد التفات قرار می‌دهد، جريان سئوال‌برانگيز می‌شود. بديهی است که مردم سوريه حق دارند يک رژيم دمکراتيک داشته‌باشند. ولی نمی‌توان تغيير رژيمی که مطابق دستورات آمريکا صورت گيرد را مورد تائيد قرار داد. دخالت‌های امپرياليستی تنها در خفا صورت نمی‌گيرند، بلکه ديگر کاملاً علنی اند.


س: آيا به نظر شما قيام در سوريه نيز بخشی از انقلاب عربی است و يا اينکه بخشی از سياست کاربردی امپرياليسم در مقابله با انقلاب عربی می باشد؟


ج: تصور نمی‌کنم که شورش توسط نيروهای امپرياليستی برنامه‌ريزی شده بود. برداشت من اين است که جوانان سوری خواستار احقاق حق خود برای داشتن يک زندگی مستقل و  مفيد بودند و شورش کم و بيش يک قيام خودجوش بود.  البته اکنون آشکارشده است که غرب نيز به شدت کوشش می‌کند تا بر وقايع اعمال نفوذ نمايد. بعد صداهائی بلند شد که خواستار دخالت نيروهای خارجی شدند که دعوتی آشکار برای تکرار آنچه که در عراق و ليبی صورت گرفت بود. و هرآنگاه که آمريکا و ناتو در وقايع سهيم شوند، ديگر سرنوشت ادامه انقلاب عربی در دست مردم منطقه نخواهد ماند و آنها تعيين خواهند کرد که بايد انقلاب به کدام سو رود.


س: غرب کوشش می‌کند تا "بهار عربی" را بخود انحصار دهد، گوئی اينکه بتوان شورش را با وعده‌های دمکراسی نئوکان‌های نظريه‌پرداز "خاورميانه بزرگ" تلفيق کرد. نظر شما چيست؟


ج: ايالات متحده آمريکا همواره مهمترين پشتبان نيروهای ارتجاعی در منطقه بوده.  چه شاه ايران و يا ژنرال‌های پاکستانی، يا مبارک و يا خاندان سلطنتی عربستان سعودی، همه قدرت خود را مديون پنجه حمايت کننده قدرت آنسوی اقيانوس می‌باشند. قبل از سقوط مبارک اوباما گفت: مانمی‌خواهيم در سمت اشتباه تاريخ قرار داشته باشيم. اين مطلب در بسياری از مردم جهان عرب اين اميد را بيدار کرد که واشنگتن سرانجام موضع خويش را تغيير خواهد داد. ولی متاسفانه اين‌طور نشد. واقعيت در بحرين بسيار روشن آشکار گرديد.  کشور ما در حال حاضر در اشغال عربستان سعودی است. مانند زمانی که هنوز جنگ سرد حاکم بود، هنگاميکه در کشورهای اروپای شرقی احزاب کمونيست از نيروهای ارتش شوروی امداد طلبيدند، خاندان حاکم در بحرين از نيروهای نظامی عربستان سعودی برای سرکوب جنبش خلق استمداد کردند. رئيس جمهور آمريکا اوباما بر اين عقيده است که دولت بحرين محق است تا برای حفظ امنيت از ارتش سعودی تقاضای امداد کند.
روز ۱۲  مارچ وزير دفاع آمريکا "گيت" در بحرين بود و روز ۱۳ مارچ سعودی‌ها وارد بحرين شدند. می‌توان تصور کرد  که چه مذاکراتی صورت گرفته بود. با اطمينان می‌توان تصور کرد که آمريکا تجاوز سعودی‌ها را اگر امر نکرده باشد، حداقل مورد تائيد قرار داده. ما با پيمانی پرقدرت از نيروهای ضدانقلابی روبرو هستيم و مسئله تنها بر سر سرکوب قيام بحرين نيست ، بلکه هدف جلوگيری از قيام عربی بطور کلی است. پيمان امپراطوری از طرف عربستان سعودی، اسرائيل، انگليس و آمريکا تشکيل می‌شود. آنها می‌خواهند از دمکزاتيزه شدن واقعی منطقه جلوگيری بعمل آورند. بويژه اسرائيل نگران است که پيامدهای گسترش دمکراسی در خاورميانه به ادامه همکاری و همدستی رژيم‌های عربی با دولت صهيونيستی خاتمه بخشد.


س: لطفاً کمی در مورد ريشه‌های تاريخی جنبش خلق در بحرين صحبت کنيد.

ج: پديدآمدن جنبش رهائی بخش در بحرين به سال ۱۹۲۲ بازمی‌گردد، که يکی از قديمی‌ترين جنبش‌ها در جهان عرب است. اين جنبش همواره ميهن‌پرستانه، ناسيوناليستی ـ عربی بود. در اين جنبش شيعيان و مردمان اهل سنت همواره همکاری مشترک داشتند و از انشقاق مذهبی خبری نبود. اينکه نخست وزير از سال ۱۹۷۱، يعنی قريب ۴۰ سال در مصدر کار است و در نتيجه خلق بحرين زير سلطه حکومت سالخوردگان  قرار دارد، از طرف جامعه مردمان اهل سنت نيز قابل قبول نيست. قريب ۷۰ درصد قشر رهبری متعلق به خاندان هيات حاکمه است. خشم ونفرت عليه رژيم در طول سال‌ها عميقتر گرديده. در هر دهه قيامی صورت گرفته که دمکراتيزه شدن جامعه را مد نظر داشته.


س: محافل حاکمه چه رابطه‌ای با امپرياليسم دارند؟


ج: خاندان خليفه که امروز حاکم است، توانست در قرن ۱۹ با کمک انگليس‌ها بقدرت دست يابد. زير نقاب "قرارداد ضدراهزنان" روند مشابهی نيز در ديگر امارات صورت گرفت. مسئله برسر حفاظت راه‌های تجارتی انگليس به هندوستان بود. خاندان حاکم زير فرمان دولت انگليس ـ هندوستان قرار داشت. در سال ۱۹۶۸ انگليس‌ها نيروهای خود را در شرق کانال سوئز عقب کشيدند. آمريکا وظيفه آنان را بعهده گرفت. بحرين در سال ۱۹۷۱ بطور رسمی استقلال خود را بدست آورد. قبل از آن ايران، بحرين را بخشی از کشور خود محسوب کرده بود، ولی سازمان ملل متحد که معتقد بود شهروندان بحرين خواستار استقلالند، اين خواست ايران را رد کرد. خاندان خليفه مشروعيت خود را منبعث از قانون اساسی سال ۱۹۷۳، که طبيعتاً خواستار دمکراسی پارلمانی بود،  می‌داند، ولی اين قانون در سال ۱۹۷۵ معلق شد، و پس از آن بدترين حکومت پليسی و سرکوبگرانه  آغاز گرديد. افسر انگليسی مستعمراتی "هندرسون" که با سرکوب جنبش "ماو ـ ماو" در کنيا شهرتی بهم زده بود، بعنوان جلاد دمکراسی بحرين وارد کشور شد. در دهه ۹۰ يک جنبش شش ساله مقاومت موجود بود، لذا ما زياد نگران نيستيم که جنبش کنونی می‌تواند به شکست بيانجامد. اين جنبش تازه چند ماه است که آغاز شده. در آنزمان ما ۶ سال مقاومت کرديم.


س: بعد چطور شد؟

ج: ۱۹۹۹ پس از اينکه امير پير فوت کرد، وضعيت جديدی بوجود آمد. آمريکائيها که با نگرانی شاهد بودند چگونه رژيم روزبروز بيشتر زير فشار توده‌ قرار می‌گيرد، توصيه به انجام رفرم کردند تا نوک تيز پيکان جنبش توده‌ای را بشکنند. در سال ۲۰۰۱ مردم در مورد برنامه اصلاحاتی دعوت شدند تا در  رفراندومی شرکت کنند.  ولی قانون اساسی که در سال ۲۰۰۲ به تصويب رسيد از نظر محتوای دمکراتيک خود بسيار عقب‌تر از قانون اساسی سال ۱۹۷۳ بود و  مورد نظرخواهی مردم قرار نگرفت. در آنزمان جنبش بحرين آزاد به انشعاب کشيده شد.  يک گروه که خود را "الوفاق" می‌ناميد آمادگی خود را برای شرکت در روند ظاهری دمکراتيزه کردن اعلام کرد، در حاليکه گروه ديگر  که خود را "حق" می‌ناميد و من نيز بدان تعلق دارم، اين روند را مورد بايکوت قرار داد. ما هيچگونه دليلی نمی‌بينيم که وفاداری خود را به شاه اعلام داريم. او منتخب مردم نيست و حتا قانون اساسی سال ۱۹۷۳ را که حداقل از نظر ظاهر سلطه خاندان خليفه را مشروعيت می‌بخشيد، بکلی ملغا کرد. طی وقايع انقلابی سال جاری صحت مواضع ما ثابت شد. حتا نيروهای اصلاح‌طلب نيز پذيرفتندکه تغييرات دمکراتيک بر پايه رژيم کهنه مقدور نيست.


س: خبرگان قدرت در بحرين اهل سنتند، در حاليکه بخش اعظم جمعيت را شيعيان تشکيل می‌دهند. آيا ناآرامی‌های کنونی علت مذهبی دارند؟


ج: خير. اين درگيری مابين خبرگان و توده‌مردم صورت می‌گيرد. اين ترکيب به سلطه استعماری انگليس باز‌می‌گردد. انگليس‌ها چه در آفريقای جنوبی، عراق و يا بحرين معمولاً دولت‌ اقليت‌هائی را برسرکار می‌گماردند، که می‌توانست به وفاداری آنان اعتماد کند. رژيم بحرين که زير فشار اکثريت قرار دارد مايل است سلطه قشر کوچکی از خبرگان را تامين کند و به اين صورت سعی دارد تا محتوی جامعه را تغيير دهد. اين کار ازطريق بحرينی کردن خارجيان صورت می‌گيرد. سالانه هزار نفر از شهروندان عربستان سعودی ولی همينطور سوريه، اردن و پاکستان به تبعيت بحرين پذيرفته می‌شوند. بديهی است که ما مخالف خنثی کردن سوری‌ها، وقتی که در کشور ما بکار اشتغال دارند، نيستيم، اما برخی‌ها هم تبعيت کشور را بدست می‌آورند که اصلاً در بحرين زندگی نمی‌کنند. مشکل در حکومت اقليت نهفته است، حکومت يک گروه قليل از خبرگان سنی بر اکثريت شيعه. و اکنون اقليت حاکم در صدد است که اکثريت مورد نظر خود را بوجود آورد.
اين اصلاً يک مسئله مذهبی نيست. در بحرين خصومت‌های مذهبی شبیه به آنچه که در عراق وجود دارد، موجود نيست. قيام در بحرين، قيام شيعيان نيست بلکه بيشتر قيام عليه سلطه يک خاندان است که ثروت‌های نفتی را از آن خود کرده و ۹۰ درصد از کرانه‌های خليج را تصاحب نموده است و آنهم در قرن۲۱. مردمان اهل سنت نيز عليه اين حکومت مطلقه دست بشورش زده‌اند. در بين دستگيرشدگان رهبران هر دو مذهب بچشم می‌خورند. مذهبی کردن روند انقلاب، ابزار کارضد انقلاب است. اين خانواده خليفه بود که ورق سنی ـ شيعه را عليه انقلاب به بازی گرفت و برای شکاف انداختن در جنبش، سرکوب را مستقيماً متوجه شعيان نمود. البته اين تير می‌تواند به عقب کمانه کند. تيم ملی فوتبال بحرين اخيراً در بازی خود ۰:۶ باخت. اين سرافکندگی متوجه رژيم شد، زيرا که فشار آورده بود فوتباليست‌های شيعه که در تظاهرات شرکت کرده بودند از تيم اخراج گردند.


س: آيا اصل تقسيم کن، حکومت کن! ديگر عمل نمی‌کند؟


ج: در دراز مدت تاثير خود را از دست می‌دهد. حداکثر نسل دوم شهروندان سنی به تابعيت درآمده حقوق قانونی خود را طلب خواهند کرد. در ضمن فکر نمی‌کنم  که رژيم بتواند با حاتم‌بخشی‌، خود را نجات دهد. در انقلاب عربی مسئله برسر کرامت و حيثيت نيز هست. در يک کشور مدرن بايد انسان ارزش خود را دارا باشد و در ضمن نمی‌توان خلق را توسط يک خلق وارداتی تعويض کرد. بهمين دليل در جهان عرب سخن از انقلاب شرف و حيثيت است. ديگر نمی‌توان تحمل کرد که ۳۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ نفر زير انقياد نيروهای غريب قرارداشته باشند.


س: رژيم و همينطور عربستان سعودی کوشش می‌کنند تا قيام مردم در بحرين را جنبشی که از طرف تهران تغذيه و هدايت می شود، معرفی کنند.


ج: نه ايران، بلکه عربستان سعودی است که بطور گسترده بر روند انقلاب ما اعمال نفوذ می‌نمايد. در کشور من نه سربازان ايرانی و نه جاسوسان ايرانی وجود دارند. تهديد از طرف ايران يک اختراع است. اين ايران نيست که مساجد ما را بمباران می‌کند، پزشکان ما را بزندان می‌افکند و همرزمان ما را مورد شکنجه قرار می‌دهد. اين حکام ما هستند که از طرف عربستان سعودی و نهايتاً آمريکائيها (که دقيقاً می‌دانند که چيز در حال وقوع است) مورد پشتيبانی قرار می‌گيرند. مساجد ما نه در يک روز بلکه در طی هفته‌ها ويران شدند. سفير آمريکا بقدر کافی وقت داشت تا صدای خود را عليه آن بلند کند. ولی او اينکار را نکرد. ادعای توطئه ايرانی تنها در خدمت بدنام ساختن انقلاب و پاشيدن تخم ترديد در صداقت انقلاب ما است.

س: در کنار اسرائيل، شورای همکاری خليج فارس از هم‌پيمانان قدرتهای امپراطوری است. آيا اين امر مورد توجه نيروهای انقلابی قرار دارد؟

ج: حجم پولی که عربستان سعودی بعنوان قدرت اصلی ضدانقلاب عربی قادر است بکار گيرد، نقش فاسد کننده‌ای ايفا می‌نمايد. بعنوان مثال: در سال ۱۹۹۰ بين عربستان سعودی و تجار انگليسی اسلحه بزرگترين معامله تسليحاتی در تاريخ، به حجم ۴۳ بيليون دلار صورت گرفت. حجم رشوه‌ای که در اين معامله رد و بدل شد، اين معامله را همينطور به بزرگترين رسوائی فساد در تاريخ مبدل ساخت. تحقيقات در اين مورد توسط مستر "تونی بلر" (نخست وزير وقت) شخصاً با اين اشاره متوقف گرديد که در صورت ادامه تحقيقات ممکن است که عربستان سعودی از همکاری در مورد مبارزه با تروريسم کناره‌گيری کند. اگر پول عربستان سعودی بتواند قديمی‌ترين دمکراسی را زير فشار قرار داده و مرعوب سازد در آنصورت چه تاثيری در بين بينوايان و فقرای منطقه خواهد داشت؟ در انتخابات اخير لبنان خانواده سلطنتی مقدار زيادی پول صرف تقويت نامزد مطلوب خود نمود.


س: پس پول بر جهان عرب حکمفرمائی می‌کند؟


ج: ارتجاع عرب به رهبری عربستان سعودی کوشش می‌کند تا با صرف پول فراوان چرخ تاريخ را به عقب بازگرداند، ولی موفق نخواهد شد.


س: چشم‌انداز سياسی بحرين چگونه است؟


ج: در جنبش اپوزيسيون ما مثل هرجای ديگری نيروهای راديکال و نيروهای معتدل وجود دارند. هنگاميکه جنبش انقلابی در حال شکوفائی است، يکی از ابزار موثر ضدانقلاب هواداری از گفتمان سياسی است. اما وقتی که رژيم مجدداً بر اوضاع مسلط شود، گفتمان سياسی دوباره به دست فراموشی سپرده خواهد شد. با مبارک ديگر جای گفتمان نبود. جوانان ما نيز همان موضع را اتخاذ کرده‌اند. آنها می‌دانستند که گفتمان اين هدف را دنبال می‌کند تا از ديناميک انقلابی کاسته شود. اما نيروهای نسبتاً مرفه بدنبال گفتمان بودند، ولی گفتمان به بن بست برخواهد خورد. هيچ ديکتاتوری آزادنه تسليم نمی‌شود.

س: احزاب اپوزيسيون رسمی اخيراً اعلام داشتند که در نظر دارند خود را از عناصر راديکال جدا کنند.


ج: آنها نمی‌توانند هيچکس را از روند سياسی دور نگهدارند. انقلاب از طرف جوانان اعلام شد و جوانان هنوز فعالترين موتور آنند. همانطور که قبلاً گفته شد، نيروهائی وجود دارند که می‌خواستند در درون سيستم فعاليت کنند و همينطور نيروهائی که می‌خواستند از خارج با آن مبارزه نمايند. اغلب بما گفته می‌شود که نمی‌توان عليه جبهه متشکل از رژيم، عربستان سعودی و ايالات متحده آمريکا موفق گرديد. در جواب اين افراد می‌گويم که انقلابيون ديوانه‌اند. اگر منطق هنجار را معيار قرار دهيم، ايستادگی در مقابل يک ارتش پرقدرت ديوانگی است، ولی چه چيز منطقی است؟ گاندی به انگليس‌ها گفت: شما ما را خواهيد کشت ولی خون ما شما را از بين خواهد برد.
نه ما که تصميم گرفته بوديم از خارج با سيستم مبارزه کنيم، نبايد پند و اندرز کسانی را که درنظر داشتند سيستم را از درون احيا کنند بپذيريم. وقتيکه قيام ما آغاز شد آنها بودند که بما پيوستند و اکنون آنها می‌خواهند راديکالها را از جنبش بيرون کنند.

س: جنبش جمهوری‌خواهی در بحرين چقدر قدرت دارد؟


ج: اساساً براين عقيده‌ام که ديکتاتوری رفرم‌پذير نيست. من شاه را نه شاه بلکه ديکتاتور می‌نامم.  مسئله زياد برسر جمهوری و يا سلطنتی نيست. مسئله برسر غلبه بر سلطه يک قبيله است که قدرت خود را با کمک قدرتهای اجنبی حفظ می‌کند. مردم بحرين مثل همه انسانها در ديگر نقاط محقند خود تصميم گيرند که می‌خواهند در درون کدام سيستم و با کدام قانون اساسی زندگی کنند. حق تعيين سرنوشت يک حق کلی است و مختص برخی از مناطق نيست.

س: سنديکاها در طول قيام چگونه رفتار کردند؟

ج: آنها با اشتياق فراوان و پرقدرت در قيام شرکت کردند و بسيار کارا عمل نمودند. پس از سرکوب اعتراضات توده‌ای رژيم توانست با استفاده از سرکوب خونين سنديکاها را خنثی سازد. رئيس سنديکا پس از آنکه از لغو فراخوان اعتصاب امتناع ورزيد، مورد بدترين شکنجه‌ها قرار گرفت.


س: آيا جنبش خلقی بحرين روی قيام شيعيان شرق عربستان تاثير می‌گذارد؟


ج: اين قيام با وضعيت بحرين هيچ ارتباطی ندارد. شهروندان شرق عربستان از نظر ايدئولوژيکی زير نفوذ دکترين دولتی وهابيون قرار ندارند. اين امر و همينطور تبعيض اقتصادی آنها در عربستان سعودی که غنی‌ترين کشور نفتی است، ضمير خود‌آگاه شورشی آنان را تغذيه می‌کند.  با اين‌حال آنها اقليتی بيش نيستند و لذا قادر نخواهند بود جنبش خود را به يک جنبش توده‌ای که تمامی ملت را دربرگيرد، ارتقاء بخشند.


س: چشم‌انداز قيام مردم مصر را چگونه می‌بينيد؟


ج: در مصر پيروزی و يا شکست انقلاب عربی تعيين خواهد شد. در پس پرده‌ها کوشش‌های فراوانی صورت می‌گيرند تا جنبش را به شکست منجر سازند. ولی تصور می‌کنم که خلق مصر ، بويژه جوانان که انقلاب را آغاز کردند تسليم نخواهند شد.


November 5th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی